چقدر از ۵ میلیون تومانی که خرج تبلیغات کردم، به جیب من برگشت؟
این سؤال یکی از آن سؤالهایی است که معمولاً از خودمان یا آژانس تبلیغاتی میپرسیم. طبیعی است! ما باید بدانیم آوردهٔ هر ۱ تومانی که برای تبلیغات هزینه میکنیم، چقدر است.
اینجاست که سروکلهٔ یکی از مهمترین پارامترها پیدا میشود: بازگشت هزینه تبلیغات در بازاریابی اپلیکیشن (ROAS).
ولی ROAS چیست و چطور محاسبه میشود؟ چرا اصلاً باید آن را حساب کنیم؟ چه کمکی به ما میکند؟ تا آخر مقاله را بخوانید تا جواب تمام پرسشهای خودتان را بگیرید.
فهرست مطالب
ToggleROAS مخفف Return On Ad Spend است؛ یعنی بهازای هر تومانی که برای تبلیغات خرج میکنیم، چقدر درآمد کسب میکنیم.
نرخ بازگشت هزینه تبلیغات یکی از آن معیارهایی است که به ما کمک میکند اثرگذاری و خوببودن یک کمپین تبلیغاتی را بسنجیم؛ ببینیم کدام کانالها برای ما بهتر کار میکند و چطور میتوانیم عملکرد بهتری داشته باشیم.
بازگشت هزینه تبلیغات در بازاریابی اپلیکیشن میتواند به ۲ صورت محاسبه شود: برای کل کمپینهای تبلیغاتی و همچنین برای هر کمپین بهطور جداگانه.
کار سختی هم پیش روی شما نیست! بیایید فرمول بازگشت هزینه تبلیغات را با هم ببینیم.
محاسبه نرخ بازگشت هزینه تبلیغات از محاسبه بازگشت سرمایه (ROI) سادهتر است؛ چراکه بودجهٔ تبلیغات را با درآمد کسبشده مقایسه میکنیم و خبری از سایر موارد مثل هزینهٔ تجهیزات یا ساخت اپلیکیشن نیست.
اول فرمول بازگشت هزینه تبلیغات را در تصویر زیر ببینید:
حالا اگر موافق باشید، مثالی را با هم بررسی کنیم تا روش محاسبه ROAS دستتان بیاید. ۲ کمپین تبلیغاتی زیر را برای بازاریابی اپلیکیشن رژیم با فروش برنامهٔ غذایی اختصاصی در نظر بگیرید:
بازگشت هزینه تبلیغات کمپین الف، ۳۰۰ درصد و بازگشت هزینه تبلیغات کمپین ب، ۶۰۰ درصد است؛ یعنی نسبت هزینه به درآمد حاصل از تبلیغات در کمپین الف، ۳ به ۱ و در کمپین ب، ۶ به ۱ است.
اگر اپلیکیشن شما پولی است، میتوانید باز هم میزان بازگشت هزینه تبلیغات نصب اپلیکیشن (مثلاً) از طریق اینفلوئنسرها را محاسبه کنید. چطور؟
مثلاً فرض کنید اپلیکیشن شما ۳۰۰ هزار تومان است که از طریق تبلیغات، توانستید ۱۰۰ نفر را قانع کنید که اپلیکیشن را نصب کنند. اگر هزینهٔ این تبلیغات ۱۵ میلیون شود، ROAS میشود ۲۰۰ درصد! یعنی بهازای هر ۱ میلیون، ۲ میلیون کسب میکنید.
نکته: بهطور کلی، محاسبه بازگشت هزینه تبلیغات در بازاریابی اپلیکیشن به ما دید خوبی میدهد که کدام کانال و چه تبلیغی آوردهٔ بیشتری دارد؛ ولی برای درک بهتر، باید این معیار را در کنار سایر سنجهها مثل ارزش طول عمر مشتری و میانگین درآمد هر کاربر بررسی شود.
یک پرسش مهم هم شاید برای شما پیش بیاید: آیا هزینهٔ تیم را باید جزو هزینهٔ تبلیغات در نظر بگیریم یا نه؟ معمولاً اگر تبلیغات توسط تیم داخلی اجرا شود، هزینهٔ آن در فرمول در نظر گرفته نمیشود؛ ولی وقتی کار را برونسپاری میکنید، جزو عناصر کمپین به حساب میآید و اضافه میشود.
نکته: شما باید درآمد حاصل از هر کمپین را جداگانه بدانید و درآمد منتسب به آن را در فرمول بگذارید. اینجاست که سروکلهٔ ترکر نصب اپلیکیشن پیدا میشود. پیشنهاد میکنم حتماً مقالهٔ «منظور از ترکر نصب اپلیکیشن چیست؟» را در ادامه مطالعه کنید.
برای نمونه و آشنایی اولیه هم ببینید چطور ادجاست هر نصب را با هر تبلیغ تطبیق میدهد:
حالا اصلاً چه اهمیتی دارد؟ چرا باید بدانیم هر تبلیغ چقدر به جیب ما برمیگرداند؟ بیایید ببینیم.
محاسبه بازگشت هزینه تبلیغات در بازاریابی اپلیکیشن مهم است، چون به یک پرسش اساسی پاسخ میدهد: آیا بازاریابی پولی اپلیکیشن من واقعاً موثر است و جواب میدهد؟
از طرفی، به شما کمک میکند بدانید بودجهٔ تبلیغات کدام کانال را افزایش دهید و کدامیک را کم کنید.
مثلاً فرض کنید کمپینی اجرا کردید و کلی کاربر باکیفیت جذب کردید که از قضا، درآمد قابل توجهی هم برای شما به ارمغان آوردند؛ ولی اگر بیشتر از این درآمد، خرج کرده باشید، میتوانید کمپین را کمپین موفقی در نظر بگیرید؟
طبق فرمول بازگشت هزینه تبلیغات، این نرخ منفی نمیشود؛ ولی این بدان معنا نیست که ضرر نمیکنید! کافی است ROAS زیر ۱۰۰ بیاید تا چراغ خطر روشن شود: برای تبلیغات از جیب خرج کردم!
مثلاً ۱ میلیون برای تبلیغات هزینه میکنید و فقط ۳۰۰ هزار تومان درآمد حاصل میشود. این یعنی چیزی هم از جیب دادهاید و کمپین شکست خورده است.
بهطور کلی، میتوان گفت مزایای محاسبه نرخ بازگشت هزینه تبلیغات در بازاریابی اپلیکیشن عبارتاند از:
البته اینکه چیزی در گذشته خوب بوده است، قرار نیست تا ابد خوب بماند! همیشه عملکرد کمپینها را بسنجید؛ حتی اگر در گذشته بارها از آن سود خوبی کردهاید.
موافق هستید ببینیم آیا بازگشت هزینه تبلیغات در بازاریابی اپلیکیشن با ROI یا CAC فرق دارد یا نه؟
اول برویم سراغ ROI و ROAS! هر ۲ مورد به ما کمک میکنند بازدهی سرمایهگذاری را مقایسه کنیم؛ ولی شباهت همین جا به پایان میرسد! در محاسبه بازگشت سرمایه در بازاریابی اپلیکیشن (ROI) برخلاف ROAS تمام هزینهها و نه فقط هزینهٔ تبلیغات را در نظر میگیرید؛ مثلاً هزینهٔ نگهداری از اپلیکیشن، توزیع اپلیکیشن و هزینهٔ تجهیزات.
تفاوت این است که ROAS صرفاً سود حاصل از هزینهٔ مستقیم تبلیغات را در نظر میگیرد؛ خبری از هزینههای اضافی نیست! فقط هزینهٔ انتشار تبلیغات و میزان درآمدی که مستقیماً از این تبلیغات به دست میآید.
حتی ممکن است ROI منفی شود، ولی ROAS مثبت! چراکه شاید سرمایهگذاری کلی شما بیشتر از سود باشد، ولی نسبت بین سرمایهگذاری روی تبلیغات موردنظرتان با درآمدی که حاصل شده است، مثبت و بالای یک!
به زبان سادهتر، ROAS فقط روی تبلیغات متمرکز است و تصویر کلی و هزینههای جانبی را در نظر نمیگیرد.
CAC میشود هزینهٔ جذب هر مشتری که با تقسیم هزینهٔ کل کمپین بر تعداد کاربرانی که پرداخت داشتهاند، به دست میآید. بله، هم هزینه جذب هر مشتری و هم بازگشت هزینه تبلیغات به شما میگویند کمپین موفق بوده است یا نه؛ ولی CAC هیچ اشارهای به کیفیت کاربران نمیکند!
اجازه دهید مثال بزنم. فرض کنید شما ۱۰ میلیون تومان برای تبلیغات خرج کردید و ۲۰۰ کاربر جذب کردید. از این ۲۰۰ کاربر، ۱۶۱ نفر اشتراک ۳ ماهه با قیمت ۱۸۶ هزار تومان را میخرند و ۲۹ میلیون و ۹۴۶ هزار تومان درآمد حاصل میشود.
همان طور که مشاهده میکنید، CAC هیچ اشارهای نمیکند که چقدر درآمد از طریق این کاربران (نسبتاً خوب) حاصل شده است. اگر بهتنهایی در نظر بگیریم، شاید به اشتباه بگوییم عدد بالایی برای جذب هر کاربر خرج کردیم!
مقایسهٔ CAC با ROAS به شما کمک میکند بفهمید کاربران خوبی جذب کردید یا نه، واقعاً خیلی خرج کردید!
معمولاً مارکترها وقتی ROAS بالای ۱۱۰ درصد شود، آن را خوب تلقی میکنند؛ ولی آیا واقعاً وقتی بازگشت هزینه تبلیغات در بازاریابی اپلیکیشن ۱۰۰ درصد شد، میتوان آن را سربهسر در نظر گرفت؟
بله، وقتی ROAS میشود ۱۰۰ درصد، به این معناست که برای تبلیغات خرج کردید، ولی ضرر نکردید! با این حال، نقطهٔ سربهسر را باید بر اساس حاشیهٔ سود در نظر بگیریم که بعد بگوییم واقعاً ضرر نکردیم.
فرض کنید هزینهٔ تولید اپلیکیشن (مثلاً رژیم غذایی) بهازای هر کاربر (بهطور میانگین) برای شما ۱۱۰ هزار تومان تمام شود. پس از آن، فروش هر رژیم غذایی هم ۱۸۶ هزار تومان باشد. اینجا میانگین حاشیهٔ سود شما ۷۶ هزار تومان است؛ یعنی شما باید بهازای هر کاربری که جذب میکنید، ۷۶ هزار تومان کسب کنید که تازه به نقطهٔ سربهسر برسید.
حالا بیایید فرمول بازگشت هزینه تبلیغات سربهسر را با هم ببینیم:
برای اینکه ROAS سربهسر را در بیاوریم، باید ابتدا حاشیه سود را بهطور درصدی محاسبه کنیم:
۴۰/۸۶ ٪ =۱۰۰ * (۱۸۶۰۰۰ / ۷۶۰۰۰)
حالا ۱ را بر این عدد تقسیم میکنیم و در ۱۰۰ ضرب میکنیم که میشود ۲۴۴/۷۳ درصد.
این همان نقطهای است که مثال ما باید در تبلیغات به آن برسد که اگر نرسد، به این معناست بازاریابی اپلیکیشن را بهخوبی انجام نداده است. مثلاً بهخوبی برای افزایش آگاهی از اپلیکیشن تلاش نکردید.
بله، وقتی ROAS بالای ۱/۱ باشد، شما از تبلیغات سود کردید؛ ولی این سود هزینههای قبل از اجرای کمپین را پوشش نمیدهد تا زمانی که بالای نقطهٔ سربهسر برسید.
حرفهایها قبل از کمپین، ROAS هدف را تعریف میکنند؛ یعنی محاسبه میکنند بازگشت هزینه تبلیغات چقدر باشد که کمپین برای آنها واقعاً سود داشته باشد. به همین خاطر، میدانند تبلیغات باید روزانه چقدر تبدیل کند که برای آنها سودآور باشد.
خب، حالا چطور نرخ بازگشت هزینه تبلیغات در بازاریابی اپلیکیشن را بالا ببریم؟ قبل از بررسی چند راه کاربردی، اجازه دهید نگاهی به محدودیتها و معایب ROAS هم بیندازیم.
بیشتر بخوانید: مزایای تبلیغات نتیجه محور چیست؟ (بررسی انواع مدلهای پرداخت)
هیچ معیاری در بازاریابی اپلیکیشن نیست که بدون ایراد نباشد و هرکدام محدودیتهایی دارند. اگر بخواهیم در محدودیتهای استفاده از بازگشت هزینه تبلیغات در بازاریابی اپلیکیشن اشاره کنم، باید موارد زیر را نام ببرم:
شما خواسته یا ناخواسته مدتزمان مشخصی که اغلب کوتاهمدت است، در نظر میگیرید؛ یعنی درآمد حاصل از یک کمپین با طول مشخص را حساب میکنید که مستقیماً به یک تبلیغ خاص مرتبط است.
برای درک درآمد در بلندمدت بهتر است معیار ارزش طول عمر مشتریان را در نظر بگیرید تا بینش بهتری کسب کنید.
در محاسبه بازگشت هزینه تبلیغات، شما میگویید کاربر روی تبلیغ اپلیکیشن در کافه بازار کلیک کرده، آن را نصب کرده و اشتراک خریده است؛ ولی قبل از آن را اصلاً در نظر نمیگیرید.
چه چیزهایی؟ مثلاً تلاشها و فعالیتهای بازاریابی اپلیکیشن شما مثل انتشار رپورتاژ آگهی، تبلیغات تلویزیونی یا نصب بنر تبلیغاتی در سایتهای پربازدید که کاربر قبل از این تبلیغ شاید دیده باشد.
اثبات اینکه درآمد حاصل صرفاً برای یک تبلیغ است، شدنی نیست! تبلیغات بخشی از بازاریابی است و نمیتوان همهٔ پیروزی را برای کانال آخر در نظر گرفت.
شاید شما کمپینی با بودجهٔ تبلیغاتی کم اجرا کنید. پس از آن، تعداد کمی کاربر هم بگیرید که برای شما خرج کنند. این شکلی ROAS خوبی هم تجربه خواهید کرد. با این حال، آیا بر اساس آن میتوانید پیشبینی کنید با افزایش حجم کاربران جذبشده از طریق این کانال، درآمد هم به همان نسبت افزایش پیدا میکند؟ خیر! ROAS هیچ بینشی دربارهٔ این مسئله نمیدهد و فقط به شما کیفیت کانال و کاربری را که برای شما جذب میکند، نشان میدهد.
تمام این معایب را گفتم که به یک نقطه برسم: تکبعدی تجزیهوتحلیل نکنید و معیارهای مختلفی را همزمان زیر نظر بگیرید تا در نهایت، بتوانید عملکردتان را بسنجید.
برویم سراغ آخرین بخش مقاله!
هدف شما چیزی غیر از افزایش درآمد و نرخ تبدیل نیست. به همین خاطر، بیایید چند روش را با هم مرور کنیم که در نهایت به افزایش ROAS ختم میشوند:
وقتی میتوانید چیزی را بهبود بخشید که بدانید چه میزان از آن برای شما خوب است. به همین خاطر، قبل از شروع کمپین تبلیغاتی، کف ROAS را مشخص کنید. این مسئله کمک میکند بر اساس دادههای قبلی بدانید اولویت با کدام نوع تبلیغات است.
چیزی که در بهینهسازی به کمک شما میآید، تست است! ببینید کدام کانالها، تصاویر، کلمات، عبارات و… باعث میشوند نتیجهٔ بهتری بگیرید.
مثلاً ممکن است بخواهید بفهمید کدام تصویر در تبلیغات درون اپلیکیشنی به شما کمک میکند نصب بیشتری داشته باشید. اینجا سراغ تست A/B میروید؛ فقط یادتان باشد باید تمام عناصر تبلیغ یکسان باشند و فقط ۲ تصویر متفاوت را امتحان کنید.
نکتهٔ بعدی این است که اگر عملکرد یک تصویر مثلاً در جایگاه همسان خوب بود، در تبلیغات بینابینی هم خوب باشد. هر ۲ را باید جداگانه تست کنید.
شاید متوجه شوید تبلیغات شما کاربران زیادی را به صفحهٔ دانلود اپلیکیشن میرسانند، ولی دانلود کم است. اینجا باید به صفحهٔ اپلیکیشن توجه کنید که چه چیزی ایراد دارد.
برای مثال، آیا تمام نکات و اصول نوشتن متن دیسکریپشن اپلیکیشن رعایت کردید؟ مثلاً آیا کاربر متوجه میشود اپلیکیشن شما چیست و چه کمکی به او میکند یا به دستاوردهای خودتان اشاره کردید؟
نکته: ممکن است بین کلیک کاربر و صفحهٔ اپلیکیشن، لندینگ پیجی داشته باشید؛ یعنی کاربر اول به لندینگ پیج منتقل شود و سپس به فروشگاه برای دانلود!
یک نمونه لندینگ پیج تبلیغات را ببینید:
اینجا باید ببینید آیا لندینگ پیج تعداد کافی را به صفحهٔ اپلیکیشن هدایت میکند یا نه. اگر میبینید تعداد کافی را قانع نمیکند، آن را بهینه کنید. مطمئن شوید لینک دانلود اپلیکیشن در بالای صفحه وجود دارد، به تعداد دانلودها و امتیازها اشاره کردید و همچنین نظرات کاربران را در لندینگ پیج گذاشتید.
مورد چهارم هم این است دربارهٔ مزایا و فایدهٔ اپلیکیشن توضیحات کافی ارائه کنید؛ به شکلی که کاربر بفهمد چطور نیاز و مشکل او را رفع میکنید.
کسی که روی تبلیغ کلیک کرده است تا به کاربر پرداختکننده تبدیل نشود، خبری از افزایش بازگشت هزینه تبلیغات در بازاریابی اپلیکیشن هم نیست!
بدیهی است وقتی کمتر هزینه کنید، ROAS هم بهبود پیدا میکند؛ ولی چطور؟ این مسئله برای آن دسته افرادی خوب است که بودجهٔ کمتری دارند و به کانال انتخابی آنها برمیگردد.
ولی بهطور کلی، با هدفمند تبلیغکردن، میتوانید هزینه را کمتر کنید. مثلاً اگر میخواهید پیامک بفرستید، مطمئن شوید پیامک به دست گروهی میرسد که به آن نیاز دارند.
اپلیکیشنهای موردنظرتان را برای تبلیغ، با وسواس انتخاب کنید. آنها را برای خودتان جدا کنید که ویژگیهای کاربران آنها به پرسونای مخاطب اپلیکیشن شما نزدیک باشد.
ما در ادیوری با کمک الگوریتمهای هوشمندی که داریم و همچنین تنظیمات هدفمندی، تبلیغ اپلیکیشن شما را در جایی نمایش میدهیم که به آن مرتبط باشد.
قرار است در نتایج جستوجوی کافه بازار یا گوگل پلی تبلیغ کنید؟ بهتر است لیست عبارتهای انتخابی را دوباره نگاه کنید تا مطمئن شوید همان کسی تبلیغ را میبیند که نیاز دارد و از عبارتهای عمومی دوری کنید.
اگر هم قرار است با اینفلوئنسری همکاری کنید، بهتر است سراغ اینفلوئنسرهای حوزهٔ خودتان بروید؛ هرچند فالوورهای آنها شاید کمتر باشد، ولی مخاطبی نزدیکتر با پرسونای شما دارند.
نکته: برای اینکه تعداد کلیکهای بیشتری را به نصب تبدیل کنید که هزینهٔ تبلیغات هم برای شما کمتر شود، حتماً کالتواکشن قوی داشته باشید و از تمام عناصر تبلیغ برای ترغیب مخاطب به نصب استفاده کنید؛ کالتواکشن و توضیحات باید مطابق با ویژگیهای کسی باشد که روی تبلیغ کلیک میکند. تبلیغ بدون دعوتبهاقدام یعنی افزایش هزینه بدون آورده!
بالاتر دیدیم که تبلیغات شما باید هدفمند باشد تا هزینهها کم شود؛ ولی چطور؟ اولین گام این است که مخاطب هدف اپلیکیشن خودتان را کامل بشناسید.
به چه چیزی علاقه دارند و بیشترین وقت خود را در کدام کانالها و رسانهها میگذرانند، چه مشکلاتی دارند و هدف آنها از نصب اپلیکیش شما چیست و… پرسشهایی است که باید به آنها پاسخ دهید. این شکلی میدانید در کدام کانال و با چه پیشنهادی به سراغ آنها بروید که نتیجهٔ بهتری هم بگیرید.
۲ مدل کار میتوانید انجام دهید:
این نوع تبلیغات برای شما آوردهٔ بیشتر با هزینهٔ کمتر دارند؛ چراکه یک بار هزینهٔ زیادی بابت جذب و قانعکردن آنها پرداختهاید و فقط باید دوباره، آنها را درگیر کنید. حتی اگر از کانالهای ارتباطی خودتان مثل پوش نوتیفیکیشن استفاده کنید، هزینهٔ تبلیغات رایگان میشود.
کاربری که اپلیکیشن را از طریق تبلیغات نصب کند، یک مرحله تا پرداختکننده فاصله دارد: آنبوردینگ. در اینجاست که میفهمد اپلیکیشن شما چطور مشکل او را حل میکند، چه ویژگیهایی دارد، چطور از آن استفاده کند و…
قبل از اینکه او را مستقیم به سمت ثبتنام و پرداخت هدایت کنید، حتماً طی چند مرحله، آموزشهای لازم را ارائه کنید تا مطمئن شود الکی هزینه نمیکند و قرار است سود کند!
۳ راه دارید:
آنبوردینگ دیجیکالا را ببینید:
محاسبه بازگشت هزینه تبلیغات در بازاریابی اپلیکیشن به شما کمک میکند بفهمید چند کاربر جذب کردهاید که برای شما هزینه کردهاند و کدام تبلیغات بیشترین سود را برای شما داشتند.
با مشخصکردن حداقل ROAS قبل از کمپین تبلیغاتی، میتوانید حین اجرای کمپین تبلیغاتی، آن را بهینهسازی کنید تا بالای آن عدد قرار بگیرید و هزینههای جانبی را هم پوشش دهید.
خوشحال میشوم نظرات شما را دربارهٔ مقاله بشنوم و اگر دغدغهای دارید، برای حل آن با کمک کارشناسان ادیوری کمک کنم 🙂